English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3124 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
panic monger U کسیکه با دادن خبرهای بی پروپامردم را دچارهراس میسازد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rumormonger U کسیکه شایعه میسازد
paralogist U کسیکه قیاس نادرست میسازد
improviser U تعبیه کننده کسیکه بسرعت یا بلامقدمه چیزیرا میسازد
improvisor U تعبیه کننده کسیکه بسرعت یا بلا مقدمه چیزیرا میسازد
shocks U دچارهراس سخت شدن
shock U دچارهراس سخت شدن
shocked U دچارهراس سخت شدن
advisory system U سیستم خبرهای که کاربر را راهنمایی میکند
nostradamus U کسیکه پیشه اش خبراز غیب دادن است
knight of the post U کسیکه معاشش ازگواهی دروغ دادن فراهم میشد
mediaevalist U کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
dow jones information service U سرویس اطلاعات که شامل اطلاعات جاری قیمت انبار وسایر خبرهای مالی است
stripper U کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
strippers U کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
gill net U گیر کرده ماهی را گرفتار میسازد
lutine bell U زنگ که ازکشتی قدیمی لوتین برداشته شده و در دفتر شرکت بیمه لویدز نصب گردیده و برای اعلام خبرهای مهم انرا به صدا در می اورند
granulose U ماده اصلی نشاسته که اب دهان انراشیرین میسازد
evil genius U روح یافرشتهای که هلاکت شخص رافراهم میسازد
house martins U یکجور پرستو که لانه گلی بردیوار خانه ها میسازد
house martin U یکجور پرستو که لانه گلی بردیوار خانه ها میسازد
double bar U دوقطعه واسطهای که دو قسمت اصلی اهنگ را بهم مربوط میسازد
disjunctive U حرف عطفی که بظاهر پیوند میدهدو در معنی جدا میسازد
pilot engine U ماشینی که راه را برای ماشین دیگر صاف و اماده میسازد
martin U نوعی پرستو که لانه گلی بر دیوار خانه میسازد ادم گول خور
relief hole U سوراخی در ورقههای فلزی که تلاقی دو خم را بدون تاب برداشتن صفحه ممکن میسازد
jack pot U دربازی پوکر) پول میان که بازی کردن دست رامنوط بداشتن ....میسازد
diplexer U وسیلهای که استفاده از یک انتن را بصورت همزمان یامجزا توسط دو فرستنده ممکن میسازد
angle drill U ابزاری برای سوراخ کردن ورقههای فلزی که در ان مته با بدنه دریل زاویهای میسازد
anti balance tab U بالچهای که روی سطوح کنترل که در جهت انحراف سطح اصلی منحرف شده وگشتاور لازم برای انحراف سطح را افزایش میدهد وحرکت انرا در مقابل جریان هوا مشکل میسازد
blessed is he who U کسیکه
gospeller U کسیکه
dragman U کسیکه
whom U کسیکه
one who U کسیکه
reducing U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
long shot U کسیکه درمسابقات
minimalist U کسیکه خرسنداست
stalker U کسیکه میخرامد
whomso U بهر کسیکه
introspectionist U کسیکه معتقد به
constructionist U کسیکه قانون
figurant U کسیکه باجمع میرقصد
heliophobe U کسیکه ازافتاب بیزاراست
scaler U کسیکه مقیاس بکارمیبرد
obstructionist U کسیکه برای جلوگیری
joggers U کسیکه اهسته می دود
benedick U کسیکه پس از مدتهاتجرد زن اختیارمیکند
pall bearer U کسیکه در همراهی با جنازه
misogynist U کسیکه از زن بیزار است
wonder worker U کسیکه معجزه میکند
tugger U کسیکه کوشش وتقلامیکند
euphuist U کسیکه باتصنع چیزیراانشامیکند
nobs U کسیکه از طبقات بالاباشد
snorter U کسیکه خرناس میکشد
jogger U کسیکه اهسته می دود
misogynists U کسیکه از زن بیزار است
nob U کسیکه از طبقات بالاباشد
libertine U کسیکه پابند مذهب نیست
deadhead U کسیکه بدون بلیط سوار
chain smoker U کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
ghost-writers U کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
gunfighter U کسیکه با اسلحه گرم میجنگد
pseudologist U کسیکه مرتبا دروغ میگوید
libertines U کسیکه پابند مذهب نیست
sandbagger U کسیکه کیسه شن بکار برد
sitter U کسیکه در برابر پیکرنگار می نشیند
presentee U کسیکه چیزی باوعرضه شده
inductee U کسیکه وارد خدمت شده
griper U کسیکه مرتب شکایت میکند
lobbyer U کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
ghost writer U کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
purse bearer U کسیکه کیف مهربزرگ را میبرد
personator U کسیکه خودرابنام دیگری قلمدادمیکند
ghost-writer U کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
malaprop U کسیکه واژه ها را اشتباه بکارمیبرد
pseudologer U کسیکه مرتبا دروغ میگوید
chain-smoker U کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
lobbyist U کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
hylicist U کسیکه معتقد به مادیات است
pranksters U کسیکه شوخی زننده کند
prankster U کسیکه شوخی زننده کند
liveryman U کسیکه لباس نوکری بر تن دارد
stargazer U کسیکه به ستاره ها خیره شده
demonist U کسیکه معتقدبهستی دیووتوانایی اوست
symposiast U کسیکه در بزم شرکت میکند
pledger U کسیکه بسلامتی کسی مینوشد
processionist U کسیکه با دستهای راه میافتد
watcher U کسیکه پاسداری و نظارت میکند
watchers U کسیکه پاسداری و نظارت میکند
depositor U کسیکه پول در بانک میگذارد
symposiarch U کسیکه جلسهای را اداره میکند
speller U کسیکه لغت را هجی میکند
proselyte U کسیکه تازه بدینی واردشود
chain-smokers U کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
lobbyists U کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
non entity U کسیکه بودونابوداو یکی است
night walker U کسیکه در خواب راه میرود
contrapuntist U کسیکه درجفت کردن اوازهااستاداست
autodidact U کسیکه پیش خود میاموزد
gigman U کسیکه درشکه تک اسبه دارد
browser U کسیکه جسته وگریخته میخواند
sweaters U کسیکه عرق میکند پلوور
falconers U کسیکه با شاهین شکار میکند
falconer U کسیکه با شاهین شکار میکند
light sleeper U کسیکه خوابش سبک است
first nighter U کسیکه درنخستین شب هرنمایش بتماشامیرود
nightwalker U کسیکه شب در خواب راه میرود
fillbelly U کسیکه درکاری حریص باشد
paperhanger U کسیکه کاغذ دیواری می چسباند
paradoxist U کسیکه سخنهای متناقض میگوید
sitters U کسیکه در برابر پیکرنگار می نشیند
soliloquist U کسیکه باخود حرف میزند
faunist U کسیکه مطالعه درجانوران یک کشورمیکند
winegrower U کشتگر انگور کسیکه انگورمیکارد
gossiper U کسیکه شایعات بی اساس میدهد
soliloquizer U کسیکه باخود حرف میزند
revenant U کسیکه که ازغربت یاتبعیدبرگشته است
fruitarian U کسیکه با میوه زندگی میکند .
fruiter U کسیکه درخت میوه میکارد
embracer U کسیکه دردادگاه اعمال نفوذمیکند
weaner U کسیکه بچه را از شیر میگیرد
scapegoats U کسیکه قربانی دیگران شود
sweater U کسیکه عرق میکند پلوور
songwriter U کسیکه شعراهنگهای معروف را میسراید
ortorian U کسیکه شرکت در خواندن بنماید
negroid U کسیکه خون سیاهان در او باشد
waxer U کسیکه موم مالی میکند
elephantiac U کسیکه دچاربیلپای یاجذام است
somnambulistic U کسیکه درخواب راه میرود
cessionary U کسیکه چیزی باوواگذارشده باشد
loitered U :کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
loiters U :کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
loiter U :کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
loitering U :کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
undertaker U کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
rock scorpion U کسیکه که درجبل الطارق زاییده شود
color bearer U کسیکه پرچم را درجایگاه نگه می دارد
landsman U کسیکه زندگی وشغلش در خشکی است
ox man U کسیکه در دانشگاه OXFORDپرورش یافته است
loiterer U کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
spoilsports U کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
orthoepist U کسیکه با تلفظ درست چیز میخواند
colonist U کسیکه درتاسیس مستعمرهای شرکت میکند
nonunion U کسیکه عضو اتحادیه کارگری نیست
colonists U کسیکه درتاسیس مستعمرهای شرکت میکند
undertakers U کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
hylotheist U کسیکه خدا و ماده را یکی میداند
free thinker U کسیکه دارای فکر ازاد بوده
sadistically U کسیکه اززجر دیگران لذت میبرد
canonist U کسیکه قانون شرع یا شرعیان بداند
sadistic U کسیکه اززجر دیگران لذت میبرد
garreteer U کسیکه دراطاق زیرشیروانی زندگانی میکند
syllogist U کسیکه مهارت درقیاس منطقی دار د
knobbler U کسیکه سنگ را ازگره صاف میکند
malapropian U کسیکه لغات را غلط بکار میبرد
spoilsport U کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
smatterer U کسیکه از روی بی اطلاعی حرف میزند
wool stapler U کسیکه تجارت پشم خام میکند
revelationist U کسیکه معتقد به الهام ومکاشفه است
demonstrationist U کسیکه درنمایش هاوتظاهرات انبازی میکند
gainer U کسیکه سود میبرد استفاده کننده
the observed of all observers U کسیکه توجه همه سوی اوست
knocker up U کسیکه بردرخانه هامیزندتاکارگران را ازخواب بیدارکند
lumberjack U کسیکه الوار وتیر اره میکند
ambidexter U کسیکه هردودست بخوبی درفرمان اوباشد
death watch U پاسبان کسیکه محکوم بمرگ است
engrosser U کسیکه اسنادرابخط درشت پاکنویس میکند
air controlman U کسیکه حرکت هواپیما را کنترل میکند
irrepressible joy U کسیکه نتوان از او جلو گیری کرد
vacuist U کسیکه معتقدبوجودخلادرمیان ذرات ماده میباشد
irreligionist U کسیکه بمسائل دینی اعتنائی ندارد
head liner U کسیکه نامش دربالای صفحهای نموداراست
covenantee U کسیکه باوپیمانی کرده باشند متعهدله
misanthropist U کسیکه از جامعه و از انسان بیزار است
whitener U شییی یا کسیکه چیزی راسفید میکند
weekender U کسیکه به تعطیل اخر هفته میرود
undertaking U کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
mumbler U کسیکه اهسته وناشمرده سخن میگوید
vouchee U کسیکه برای او گواهی وشهادت میدهند
my neighbour at dinner U کسیکه سر ناهار پهلوی من نشسته است
arsonist U کسیکه عمدا ایجاد حریق میکند
moonlighter U کسیکه بطور قاچاقی کار میکند
parroter U کسیکه چیزی را طوطی وار یادمیگیرد
end gatherer U کسیکه اشغال پشم راجمع میکند
dabster U کسیکه دربازی یاکارهای دیگرزبردست است
jailŠetc U کسیکه زندان خانه اوشده است
dragsman U لاروب :کسیکه رودخانه هارالاروبی میکند
lumberjacks U کسیکه الوار وتیر اره میکند
conventionalist U کسیکه پیروایینهای قراردادی ورسمی باشد
prisoner at the bar U کسیکه در نزد دادگاه متهم است
bedder U لله کسیکه بچه را خواب میکند
sadist U کسیکه از زجر دیگران لذت میبرد
would-be U کسیکه دلش میخواهد بمقامی برسد
prison bird U کسیکه زندان خانه او شده است
non abstainer U کسیکه از استعمال نوشابه پرهیز ننماید
interpolator U کسیکه عبارات قلب در کتابی می افزاید
octoroon U کسیکه یک هشتم از خون سیاهان در او باشد
pone U کسیکه ورق بازی رابر میزند
Recent search history Forum search
1To be capable of quoting
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
2من نمیتونم از دیکشنری فارسی به انگلیسی استفاده کنم چرا
1Profiles are unique pages where one can ‘‘type oneself into being’’
1to take a spell at whell
1Poked back
4express, overexpression
1memory make the man
2and had to spend a good hour tidying it up!!
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com